جوزپه وردی (Giuseppe Verdi)
جوزپه وردی ( ۱۹۰۱ – ۱۸۱۳ ) معروف ترین آهنگساز اپرا در یک روستای کوچک ایتالیا متولد شد.
پدرش میخانه دار فقیزی بود که نمی توانست بخواند و بنویسد .
وردی در ۱۰ سالگی برای زندگی ، تحصیل و آموزش موسیقی به شهر کوچکی به نام بوستو رفت .
مدت ۹ سال هر یکشنبه برای ارگ نوازی در کلیسای روستای خودش ، ۵ کیلومتر پیاده و با پای برهنه راه می رفت
در حالیکه کفشهایش را دردست حمل می کرد .
یک ثروتمند علاقمند به موسیقی وردی را به خانه اش برد و بعدا” هزینه تحصیل او را در میلان تقبل کرد .
وردی بعداز اتمام تحصیل خود در ۲۲ | سالگی به بوستو برگشت و مدیر موسیقی شهرداری شد .
بعداز اطمینان از درآمد مستمر قادر به ازدواج با دختر حامی خود شد .
دختری که از کوچکی با او بزرگ شده بود و او را دوست می داشت .
اما این شهر کوچک پاسخگوی نیازهای وردی در درازمدت نبود . بعد از سه سال با تصنیف اولین اپرایش اوبرتو ( ۱۸۳۹ ) به میلان بازگشت .
وردی به کمک یک دوست با نفوذ خود کار در اسکالا مهمترین خانه اپرای ایتالیا را شروع کرد .
گرچه استقبال از برتوکم بود ولی برای بستن قرارداد سه اپرای دیگر کافی بود .
درست همان وقت که آینده وردی درخشان به نظر می رسید مصیبت حادث شد .
هنگامی که روی اپرای بعدی اش
– یک کمدی – کار می کرد همسرش بیمار شد ودرگذشت .
این تراژدی تخریب خانواده را تکمیل کرد ، چون دو نوزاد او نیز طی دو سال گذشته جان سپرده بودند .
وردی توانست اپرا را تمام کند؛ اما می شد فهمید
که فاقد المهام است و باعکس العمل منفی تماشاچیان همراه بود و او از روی یأس سوگند خورد که دیگر آهنگ نسازد .
وردی بعد از خواندن یک شعر اپرایی ( Libretto ) درباره تبعید یهودیان باستان از موطن شان تصمیم خود را عوض کرد.
وردی یک میهن پرست پرشور بود که آرزو داشت مردم ایتالیا را آزاد از تسلط اتریشیان و متحد به صورت یک ملت ببیند .
برای او یهودیان باستان سمبل ایتالیائیهای دربند بودند. او سریعا” نابوكور نبوکد نصر پادشاه بابل ۶ را که یک موفقیت فوق العاده بود ساخت .
ملودی آه ، کشور من چه زیبا ، اما از دست رفته است !
او سرود آزادی ملی شد و توسط همه وطن پرستان ایتالیا خوانده می شد .
از آن زمان به بعد وردی و اپراهایش سمبل ایتالیای آزاد و متحد شد. شاعری نوشت
که ” روح ایتالیا … امروز صدایش همراه با نام جوزپه وردی به گوش می رسد .”
وقتی ایتالیا شروع به جنگ با اتریش کرد ، فریاد زنده باد وردی نیز به جای شعار میهن پرستانه ویکتور امانوئل پادشاه ایتالیاه نشست .
وردی در اواخر دهه سی خود ریگولتو (۱۸۵۱) ایل تروواتوره (۱۸۵۳) و لاتراوياتا (۱۸۵۳) را که اولین اپرایش و اکنون جهانی است ، نوشت .
گرچه مردم این آثار را دوست داشتند ، انتقادها عموما” به طرز رسوایی آمیزی از طرف گوینده عنوان می شد .
ریگولتو بنظر می رسید تجاوز و خودکشی را ندیده می گیرد
ولاتراوياتا آشکارا عشق آزاد را تأیید می کند و زنان معمولی را فاقد خصایل قهرمانه می داند .
اما وردی مردی کاملا مستقل بود ، او قبل از ازدواج با همسر دومش
ده سال آشکارا با او زندگی کرد .
بعد از این که این موفقیت ها وردی را ثروتمند کرد یک ملک در بوست خرید .
در ۱۸۶۱ بعد از استقلال ایتالیا به عنوان نماینده در اولین پارلمان ایتالیا انتخاب شد .
وردی زمانی که ایدا (۱۸۷۱) را نوشت مشهورترین فرزند ملت بود ، این اپرا به یادبود افتتاح کانال سوئز نوشته شد .
وردی در ۱۸۸۷ درهفتادوسه سالگی با استقبال پر شکوهی که از اتللوی او، یکی از بزرگترین اپراهایش شد ، موفقیتی عظیم کسب کرد .
حتی این شاهکار شور خلاق او را خاموش نکرد . در ۷۹ سالگی فالستاف (۱۸۹۳) را که تنها کمدی از زمان شکست اپرای دومش در ۵۰ سال پیش بود ، تکمیل کرد.
دیدگاهی ثبت نشده است