تئوریزه کردن موسیقی
معمای موسیقی
استفان پینکر، زبان شناس و روانشناس انقلابی در کتاب خود تحت عنوان «ذهن چگونه کار می کند؟ » نوشته است ؛ موسیقی معماست.
بی تردید هم همین طور است
ولی پینگر در این کتاب به طور خاص به معمای پیدایش موسیقی تحول گرایانه اشاره می کند. آیا این صرفا پیروی از اتفاقات محیط پیرامون است، یا خود اتفاقی تحول گرایانه است یا نتیجه ی جنبی خصلت های درگیر دیگر می باشد؟
در نهایت پینکر نتیجه می گیرد، موسیقی «یک کیک پنیر شنیداری» است، محصولی خارق العاده اما ناهماهنگ با تطبيق «واقعی» زبان و در نهایت «بی فایده» برای زندگی انسان هرچند برتری زبان بر موسیقی، بدون توجه به بی فایدگی راز آلود موسیقی، ایده ی جدیدی نیست
پینکر پیشنهاد می کند موقعیت تأثیر پذیر موسیقی را حذف کنند و تنها به موقعیت زیبایی شناسی و ارزش شفاهی توجه کنند، که برعکس تأثیر زیادی در گستردگی فرهنگی جامعه ی معاصر غربی دارد.
کیک پنیر شنیداری» نشان دهنده ی دیدگاه مثبت، هرچند توخالی، پینکر است، صفت «بی فایده» در مورد موسیقی چندان خوشایند نیست و اگر عمیق ترین تجربیات موسیقی مان، چیزهایی سطحی هم باشند، شنیدن این صفت ما را متعجب می کند.
برخلاف این واقعیت که پینکر ادعا می کند موقعیت تأثیرپذیر با ارزش زیبایی شناسی ارتباطی ندارد، با این وجود او تأکید دارد «پوچی بیولوژیکی» موسیقی دقیقا به خاطر بی فایده بودن آن، خیلی ارزشمند است.
موقعیتی که در بسیاری از مباحث فلسفی غربی به عنوان «هنر برای نجات هنر» انعکاس پیدا کرد.
علاوه بر این به نظر پینکر موسیقی ارزش زیبایی شناسی» خود را با «ارضا کردن» میل انجام کارهای واقعا مفید به دست می آورد، مانند: آموزش زبان، قدرت آنالیز، سامان روابط عاطفی، گزینش عادات و کنترل حرکتی. اما پینکر در نظریاتش تمایزی بین «موسیقی خوب» و «موسیقی بد» قائل نمی شود.
تئوریزه کردن موسیقی
منبع : مجله هنر موسیقی
دیدگاهی ثبت نشده است