موسیقی قدیم ایران (بخش دوم)
موسیقی قدیم ایران (بخش دوم)
قسمت اول موسیقی قدیم ایران
موضوع دیگری که توجه اهل فن را جلب می کند این است که موسیقی ما در طی قرون گذشته
به یک سبک و یک نهج باقی مانده و هیچ گونه تجدد و تازگی نیافته چنانکه موسیقی امروز ما از حیث
اسلوب و روش هنوز شباهت کاملی به موسیقی هزار سال پیش دارد
و اگر اختلافی در آن پدید آمده به قدری اندک و جزئی است که قابل ذکر نمی باشد.
موسیقی امروز ما چندین قرن سابقه تاریخی و صفات ممیزه و مخصوصی دارد و همین صفات است که به موسیقی ما و
سایر کشورهای مشرق زمین حالت و کیفیت مخصوصی داده و گرچه این موسیقی از لحاظ علمی مدت هاست تغییر نکرده و
یکنواخت مانده ولی در عین حال لطف خاصی دارد که ما چون با آن پرورش یافته ایم، از آن لذت فراوان می بریم .
صفات موسیقی قدیم :
این صفات عبارتند از نداشتن موسیقی چند صدائی و در کار نبودن هم آهنگی و بی ضرب بودن آوازها و وجود الحان متعدد زیبا
که شاهکار آوازخوان هاست و متحد بودن موسیقی با شعر و استعمال سازهائی که از قدیم معمول بوده و
به کار رفتن فواصل و مقامات که موسیقی فرنگی فاقد آنها است.
سراغاز موسیقی و افراد پیشرو در اولین گام های موسیقی قدیم :
آغاز موسیقی در نظر پیشینیان – چنانکه سابقا اشاره شد در ابتدا قواعد علمی موسیقی ما از نوشته های فیلسوفان یونان اتخاذ شده چنانکه
بعضی از نویسندگان، فیثاغورث فیلسوف یونان را مخترع موسیقی دانسته و حکایاتی راجع به اختراع یکی از آلات موسیقی به او نسبت داده اند.
از جمله محمد بن محمود آملی در کتاب نفائس الفنون في عرائس العيون گوید:
“این علم را فیثاغورث حکیم بیرون آورد. گویند که سبب تنبه او بدین علم آن بود که شبی به خواب دید که شخصی پیش او آمد
و گفت فردا به بازار آهنگران (و در بعضی روایات ندافان) گذری کن تا سری از اسرار حکمت بر تو منکشف گردد و چون بیدار شد وقت سحر بود.
برخاست و بدان صوب گذر کرد در آن بازار تردد می نمود و در اندیشه کشف آن سرّ می بود تا که آوازی را که از مصادمه آن دو جرم ثقیل می شنید
با هم نسبتی می داد تا از آن مناسب لذتی دریافت و از آنجا به گوشه ای رفت و موئی در دهان گرفت و بسر ناخن او را بجنبانید تا آوازی از آنجا بیرون آمد اما ضعیف بود.
پس آن را به ابریشم بدل کرد و در استخراج آلتی که ابريش بر آنجا بندد فکر می کرد تا روزی در دامن کوهی می رفت سنگ پشتی افتاده بود
پوسیده و پوست روی کاسه باقی مانده و چون باد در تجاويف آن می افتاد آوازی از آنجا بیرون می آمد. آن را برداشت و اصل بربط ساخت و دسته ای بر او بست و در تکمیل و تتمیم آن سعی نمود تا به کمال رسید.)
بعضی دیگر حکایتی شبیه به داستان فوق را به فارابی نسبت میدهند که او به عوض کاسه سنگ پشت جمجمه انسان را جعبه ساز قرار داده و آلتی شبیه به تار ساخته است .
این حکایات و امثال آن زیاد است چنانکه یونانیان برای ساختن چنگ شبیه این حکایت را به فیثاغورث نسبت داده اند.
از این گذشته قدیم برای ایجاد هر علمی حکایتی نقل کرده اند ولی در اینکه موسیقی عرب از ایران و یونان اتخاذ شده تردیدی نیست
و شاید اصل و منبع این حکایت هم یونانی باشد که در موقع بررسی و اقتباس از کتابهای یونانی به دست فارابی و ابن سینا و دیگر فیلسوفان افتاده
و در کتابهای آنها اثری گذارده است اما راجع به پیدایش موسیقی مطلب به این سادگی نیست زیرا به اغلب احتمال اول موسیقی بشر وزن بوده و قبل از آنکه انسان به تکلم شروع کند اصوات مقطعه او خود یک نوع موسیقی بوده.
واز این گذشته صوت پرندگان و مرغان خوش الحان بی شک از آموزگاران اولیه بشر در تعلیم این فن بوده.
پس پیش از فیثاغورث هم بشر با موسیقی آشنایی داشته چنانکه ملل دیگر که سابقه تاریخی آنها جلوتر از یونان است از موسیقی بهره مند بوده و نمونه های مختلف از آلات موسیقی آنها بدست آمده.
بنابراین نمی توان فیثاغورث را اول مخترع ساز دانست ولی ممکن است او هم سازی ساخته باشد نه آنکه مخترع موسیقی باشد
زیرا از قرائن تاریخی به خوبی بر می آید که اختراع این فن کار یک نفر نیست و از قرن ششم قبل از میلاد که زمان فیثاغورث است
قطعا خیلی جلوتر بوده و اگر هم به فرض محال بشر قبل از فیثاغورث آلتی برای موسیقی نداشته حنجره او الت طبیعی موسیقی او بوده
و کسی که آواز خوش داشته موسیقیدان به شمار می رفته است.
دیدگاهی ثبت نشده است