هارمونی یعنی چه ؟
هارمونی
هنگامیکه یک آوازخوان ترانههای عامیانه آواز خود را با نواختن گیتار همراهی میکند،
ملودی را تقویت کرده و به آن ژرفا و غنا میبخشد. چنین کاری را هارمونیزه کردن مینامیم. آثار موسیقی غرب اغلب آمیزهای از ملودی و هارمونی هستند.
واژه ی هارمونی به چگونگی ساختمان آکوردها و نیز شیوه ی توالی آنها اشاره دارد.
آکورد آمیزهای از سه یا چند صدای موسیقایی است که همزمان اجرا میشوند. آکورد،
در اساس گروهی از صداهای موسیقایی همزمان و ملودی زنجیرهای است از صداهای منفرد که پیاپی شنیده میشوند
سِیر یک ملودی نشانههایی راهنما برای هارمونیزه کردن آن فراهم میکند – اغلب برخی از صداهای ملودی در آکوردهای همراهیکننده ی آن نیز وجود دارند.
اما ملودی همیشه زنجیره یا توالی معین و ثابتی از آکوردها را القا نمیکند.
یک ملودی ممکن است به چندین روش که همگی از نظر موسیقایی رضایتبخش هستند هارمونیزه شود.
موسیقیدان – برای مثال، آوازخوان ترانههای عامیانه – با آزمایش آکوردهای گوناگون، همخوانترین آکوردها با حالت ملودی را برمیگزیند.
توالیهای آکوردی، با برجسته کردن حرکتهای ملودیک، افزودن حسی غافلگیرانه و نیز ایجاد تعلیق و پایان سبب غنای ملودی میشوند.
در موسیقی مردمپسند (پاپ) امروزی، یک ترانهساز ملودی را ساخته و تنظیمکننده ی قطعه برای همراهی آن، آکوردهایی را تدارک میبیند.
آهنگسازان کلاسیک، اغلب همزمان به آفرینش ملودی و هارمونی میپردازند.
اغلب چنین میپنداریم که نخست ملودی ساخته شده و سپس آکوردهایی به آن افزوده میشوند.
در واقع، روال کار اغلب عکس این است.
توالیهایی تکرارشونده از آکوردها، سدههای پیاپی مبنای خلق ملودیهایی بداههپردازانه بودهاند.
برای نمونه، در موسیقی جاز ممکن است پیانیست بارها و بارها توالی ثابتی از آکوردهای مهم قطعه را بنوازد و نوازنده ی ترومپت ملودیهایی دگرگونشونده را که با آن آکوردها همخوانی دارند بداههنوازی کند. گرچه هر یک از اجرا کنندگان جاز، همزمان به بداههپردازی ملودیهای متفاوتی میپردازند
اما آنچه آنها اجرا میکنند به مدد پسزمینهای سازمانیافته از آکوردها – یعنی هارمونی – انسجام و هماهنگی مییابد.
موسیقی باخ، بتهوون، آثار جاز، عامیانه و راک گرچه ممکن است متفاوت بهنظر آیند اما برخی از توالیهای یکسان آکوردی را میتوان در تمام آنها شنید.
با آنکه پیوسته آکوردها و توالیهای آکوردی نو وارد زبان موسیقی میشوند اما مجموعه ی کموبیش ثابتی از آکوردهای بنیادی در آن ثابت و محفوظ مانده است.
اکنون مروری خواهیم داشت بر چند اصل بنیادی هارمونی که کارآمد بودن آنها از دیرباز تا امروز به اثبات رسیده است.
کنسونانس و دیسونانس
برخی از آکوردها پایدار و ایستا و برخی دیگر ناپایدار و پویا هستند.
آمیزهای از صداها که کیفیتی پایدار دارد کُنسونانس نامیده میشود. کُنسونانسها در موسیقی نقاط فرود، سکون و ثبات هستند.
(کسیکه عبارت همرنگ جماعت شو را ابداع کرده، ذهنیتی کُنسونانس داشته است). آمیزهای از صداها که کیفیتی ناپایدار دارد
دیسونانس (۱) نامیده میشود. کیفیت پُرتنش و بیقرار یک دیسونانس، حرکت به سمت آکوردی پایدار را ایجاب میکند.
حل دیسونانس هنگامی است که بهسوی آکوردی کُنسونانس حرکت کند.
هنگامیکه این ‘حل’ به تأخیر افتد یا به شیوهای نامنتظر انجام گیرد،
حسی دراماتیک، تعلیقی یا غافلگیرانه میآفریند.
آهنگساز از این راه، حس انتظار شنونده را به بازی میگیرد.
آکوردهای دیسونانت کیفیتی پویا دارند و موسیقی را پیش میرانند و تحرک میبخشند. در روزگار قدیم، این آکوردها را بنا به سنت خشن و ناملایم میشمردند و آنها را برای خلق و رنگآمیزی فضایی موسیقایی که بیانگر درد، اندوه و کشاکش بود بهکار میگرفتند.
(۱).در اغلب کتابهای موسیقی فارسی بر مبنای دیدگاههای هارمونی سنتی، برای دیسونانت و کُنسونانت به ترتیب معادلهای نامطبوع و مطبوع قرار دادهاند
این معادلها نامناسب و گمراهکننده بهنظر میآیند،
زیرا بدون آکوردها و فاصلههای دیسونانت – و تنها با استفاده از کُنسونانت – موسیقی یکنواخت و کسلکننده است و دیسونانتها نه فقط نامطبوع نیستند که میتوانند
در تلفیق با کُنسونانتها نقشی برانگیزنده و بسیار مطبوع نیز ایفاء کنند.
حال که دیسونانس و کُنسونانس را تعریف کردیم باید بدانید که این اَکوردها میتوانند
به درجههای گوناگون دارای کیفیتهای یاد شده باشند.
در میان آکوردهای کُنسونانت برخی پایدارتر از بقیه هستند،
همچنانکه دیسونانتها نیز از نظر میزان تنش و ناپایداری با یکدیگر تفاوت دارند. در گذر سدهها، آکوردهای دیسونانت هرچه آزادنهتر بهکار گرفته شدهاند؛
آکوردی که در یک دوره بیاندازه خشن شمرده میشده، اغلب در دوران بعد کموبیش ملایم تلقی شده است.
تریاد
در موسیقی آکوردهایی بسیار متنوع بهکار گرفته میشوند. برخی از این آکوردها سه صدایی هستند
و برخی دیگر از چهار، پنج و یا حتی صداهایی بیشتر ساخته شدهاند
. آکورد بسته به شیوه ی آرایش صداها در آن – فاصلهگذاری میان آنها – صدایی ساده یا غامض، آرام یا پُر تنش،
درخشان یا تیره دارد.سادهترین و بنیادیترین شکل آکورد که از سه صدا ساخته میشود تریاد است.
برای نشان دادن همزمانی نتهای تریاد، آن را به شکل زیر نتنویسی میکنند:
تریاد از صداهای گام بهصورت یک در میان ساخته میشود؛ برای نمونه،
در گام ‘دو’ تریادی را میتوان با اولین صدای گام (دو)، سومین صدا (می) و پنجمین صدا (سُل) ساخت.
بمترین صدای چنین تریادی را پایه مینامند و دو صدای دیگر به فاصله ی سوم و پنجم بالای آن قرار میگیرند.
(فاصله ی دو تا می فاصله ی سوم و فاصله ی دو تا سُل فاصله ی پنجم است).
تریادی را که بر مبنای درجه ی اول گام، یا تونیک، ساخته میشود اَکورد تونیک مینامند
(در گام دو، چنین تریادی دو – می – سُل است)؛ این آکورد، آکورد اصلی قطعه و پایدارترین و پایانبخشترین آکورد آن است.
آکورد تونیک از دیدگاهها هارمونی سنُتی اغلب آغازگر قطعه است و کموبیش هموراه پایانبخش آن نیز هست.
مهمترین آکورد پس از آکورد تونیک، آکوردی است که بر درجه ی پنجم گام (در اینجا سُل) ساخته میشود
و به اَکورد دومینانت) (آکورد نمایان) شهرت دارد (سل – سی – ر-).
آکورد دومینانت کششی قوی به آکورد تونیک دارد. این کشش، در موسیقی بسیار مهم است.
آکورد دومینانت برپا دارنده ی تنشی است که با حرکت به آکورد تونیک حل شده و از میان میرود.
توالی دومینانت به تونیک، حس خاتمه ی نیرومندی پدید میآورد و به همین سبب است
که این توالی در پایان یک عبارت، ملودی یا کل قطعه کاربردی بسیار دارد. برای مثال،
در نمونه نت زیر، هجای پیش از آخر با آکورد دومینانت و آخرین واژه با آکورد تونیک هارمونیزه شده است:
توالی آکورد دومینانت به آکورد تونیک، کادانس نامیده میشود.
اصطلاح کادانس هم بهمعنای نقطه ی سکون در پایان یک عبارت ملودیک است و هم بهگونهای از تولی آکوردها که حس پایان – ناقص یا کامل- ایجاد کند اشاره دارد.
آکورد شکسته(آرپژ)
تاکنون آکورد را فقط بهعنوان گروهی از صداهای همزمان، یا بهعبارتی یک بلوک صوتی، شناختهایم.
اما صداهای آکورد ممکن است به شیوههای دیگری نیز ارایه شوند. هنگامیکه صداهای آکورد بهطور جداگانه و یکی پس از دیگری به صدا درآیند،
یک آکورد شکسته یا آرپژ پدید میآید.
آرپژ ممکن است در ملودی یا همراهی آن نمود یابد. ملودی زیر با یک آریژ آغاز میشود.
در این نمونه، نتهای آکورد تونیک نه همزمان که پیاپی شنیده میشوند:
توالیهایی آکوردی وجود دارند که قادر به ایجاد جلوههایی پُرشور و نیرومند هستند و کارکردی فراتر از یک پسزمینه ی ساده برای ملودی دارند.
قدرت بیانی ملودی متکی بر همراهی هارمونی است.
هارمونی به تنوع و پویایی موسیقی کمک میکند.
در هنگام حل یک آکورد دیسونانت بر آکوردی کُنسونانت، حِس آسودگی از تنش،
و هنگام شنیده شدن آکورد تونیک پس از آکورد دومینانت، حس خاتمه پدید میآید.
تنوع جلوههای هارمونی بیکران است؛
جلوههایی که بسته به سبک خاص هر دوره و گرایشهای هر آهنگساز دگرگونی مییابند.
منبع: کتاب درک و دریافت موسیقی راجر کیمی ین؛ ترجمه ی حسین یاسینی
دیدگاهی ثبت نشده است