ارتباط موسیقی و نورپردازی (بخش اول)
همه ی رشته های علمی و هنری به نوعی نیازمند موسیقی هستند
به ویژه در حوزه ی سینما و تئاتر نیاز به موسیقی بیشتر نمود پیدا می کند. در حقیقت موسیقی می تواند به جای کلام – حرکت و میمیک بازیگران در انتقال مفهومی خاص نقش مهمی را ایفا کند. این بررسی از یک سو نیازمند آشنایی موسیقیدانان با هنرهای دراماتیک و از سوی دیگر آشنایی اهالی سینما و تئاتر با موسیقی است.
شما می توانید بخش های بعدی مقاله را در این قسمت پیدا کنید یا از طریق جستجو در مقالات به مقاله مورد نظر خود دسترسی داشته باشید .
آدولف آپییا
( ۱۹۲۸-۱۸۶۲) متولد شهر ژنو در سوییس و دانشجوی موسیقی و تئاتر و سرآمد تمامی نظریه پردازان طراحی صحنه و نور است. او نور را همتا و همسنگ موسیقی برآورد می کرد که لحظه به لحظه با تغییر حالات و عواطف و حرکت نمایشی تغییر می کند.
از این رو معتقد بود که نور را نیز باید به همان دقت یک موسیقی تنظیم کرد تا همواره هماهنگ و موزون باشد. او می گفت:
شاعر موسیقیدان تصویرش را با نور رنگ می زند.» اپییا زمانی که کتابش را به پیشگاه الهه ی موسیقی تقدیم می کند، انگیزه ی خود را از نوشتن این کتاب چنین بیان می کند: «فقط نور و موسیقی می تواند ماهیت درونی ظواهر را بیان کند.
هرچند اهمیت نسبی آنها در نمایش موزیکال همیشه یکسان نیست، تأثیرشان بسیار به هم شبیه است. هر دو شیئی را می طلبند تا به بعد کاملا تصنعی آن شکل خلاق ببخشند. نمایشنامه نویس این شیئی را برای موسیقی و نیز نور فراهم می آورد و آن بازیگر است در طراحی صحنه.»
آپییا در نورپردازی استادانه همان آزادی ای را یافت که در چشم او موسیقی به نمایشنامه نویس می داد
نور کنترل شده و هدایت شده جزیی از یک کار موزیکال به حساب آمد. چیزی که انعطاف پذیری- روان بودن و تأکید جابجا شونده ی آن در یک اجرا فرصتی برای ارتقای ارزش های عاطفی پدید می آورد، دست کمی از همین ارزش ها در شرایط واقعی نداشت. همچنان که موسیقی به حالت صحنه گشادگی می بخشید و ژرف ترین معنای عاطفی رویدادی را مثل ظاهر آن آشکار می کرد، سایه روشن های شدید نور نیز می توانست شیئی را تغییر شکل داده، تمامی مندرجات عاطفی اش را چون لباسی بر او بپوشاند.
آپییا طراحی صحنه اپرا می کرد
طرح نور آپيا اکنون بخش پذیرفته شده ی همه ی اجراهای نوین است. این طرح به موازات نمایش پیش می رود و تفسیری دیداری بر آن است، یعنی همان کاری که موسیقی به طور مداوم انجام می دهد. مهم ترین دستاورد آپییا این بود که دانست نور نیز می تواند مثل موسیقی به طور مستقیم عواطف ما را تحت تأثیر قرار دهد. عکس العمل عاطفی ما نسبت به نور سریع تر از واکنش مان نسبت به سایر ابزار بیان تئاتری( رنگ و شکل و صدا و غیره) است.
شاید به این دلیل که محرک های حسی ما با سرعت نور حرکت می کنند و یا شاید به دلیل ترس موروثی ما که ترس از تاریکی است و ما با آن پرستش بدوی خورشید را به ارث برده ایم. همبستگی نور و شادی، غصه و تاریکی ریشه ای عمیق در تمام فرهنگ ها و ادیان دارد.
اشکال آپییا این بود که نتوانست پایه ی دیگری جز آنچه ضرباهنگ و موسیقی نمایش القاء می کنند، برای تفسیر نمایش پیدا کند. تخيل او نتوانست از جهت دیگری برانگیخته شود، اما در بیان تحرک کامل نور در صحنه او هم نظری و هم ترسیمی این امکان را برای هر نمایشی فراهم آورد که نور نیز مثل موسیقی متن صحنه، مستقیما به بیان حالت بپردازد و مثل موسیقی در نمایش های موزیکال واگنر جزو لاینفک نمایش گردد.
نکته ی دیگر اینکه برای یک اجرای بزرگ باید چندین روز متوالی تمرین نور انجام داد که بخش مهمی از کار یک طراح صحنه است.
رهبری یک تمرین نور مثل رهبری یک ارکستر است
هر چراغ آلت جداگانه ای است که تأثیر خودش را در کار گروهی دارد. کارگردان در حقیقت مثل یک رهبر ارکستر است. او انواع و اقسام سازها را هماهنگ می کند. ارتباط و فاصله های آنها را می شناسد و از آنها بهترین و مناسب ترین بهره برداری را می کند. توجه داشته باشید که امروزه در اجراهای جهانی از تئاتر به مفهوم میزانسن و در فضاهای باز ( میادین و استادیوم ها)، نور همان اهمیتی را دارد که در سالن های تئاتر دارد.
البته جنبش های نورپردازی فوتوریستی و واریته های موسیقی هیجانی و نورپردازی ارکسترهای پاپ را به عنوان میزانسن و اجرا تلقی نکرده ایم. در یک فرآیند کلی انتقال بخشی از احساس و اندیشه حاکم بر یک اثر هنری (تئاتر و اپرا و باله و غیره) به وسیله ی نور قابل ارائه است.
موسیقی و نورپردازی
کپی بدون ذکر لینک و نام منبع ممنوع می باشد .
سایت موسیقی ماهور
دیدگاهی ثبت نشده است