موسیقی مینیمالیستی
سال های میانی دهه ۱۹۶۰ نظاره گر توسعه نهضتی هنری بود که مینیمالیسم نام گرفت.
این نهضت تا اندازه ای به منزله واکنش در برابر پیچیدگی سریالیسم و بی نظمی موسیقی شانسی بود. ویژگی موسیقی مینیمالیستی ضرب یکنواخت، تونالیته واضح و تکرار بی وقفه الگوهای کوتاه ملودیک است.
گرایش دینامیک، بافت و هارمونی در این موسیقی آن است که تا مدتی کم و بیش طولانی ثابت مانده و از این راه تأثیری خلسه گونه یا هیپنوتیسم کننده بیافریند. آهنگسازان پیشرو مینیمالیست مانند تری رایلی (متولد ۱۹۳۵)، استیو را یک (متولد ۱۹۳۶)، فیلیپ گلس (متولد ۱۹۳۷) و جان ادمزه (متولد ۱۹۴۷) به گونه ای ژرف از تفکر غیرغربی تأثیر پذیرفته اند؛ بسیاری از این آهنگسازان به مطالعه موسیقی افریقا، هند و بالی پرداخته اند.
نقطه شروع
موسیقی مینیمالیستی از همان اقلیمی سربرآورد که هنر مینیمالیستی از آن سرچشمه گرفت؛ هنری که شاخص آن فرم های ساده، شفافیت و پوشیده گویی است. در واقع، موسیقیدانان مینیمالیست دهه ۱۹۶۰ بیشتر توسط نقاشان و پیکره سازان درک شدند تا از سوی همقطاران آهنگساز شان.
فیلیپ گلس می گوید: «بیشتر جذب هنرمندان تجسمی می شوم، زیرا آنها از موسیقیدانان پذیراتر هستند، و دوست دارم آثارشان را ببینم.»
آهنگسازان مینیمالیست، به طور عام، تلاش کرده اند تا حلقه شنوندگان آثارشان را هرچه گسترده تر سازند.
استیو رایک می نویسد : «واکنش ساده و بی تکلف عامه، مهم ترین پشتوانه من است … کار من، و کارهای گلس و رایلی مانند دمیدن هوایی تازه در جهان نو موسیقی است … احساسی بسیار سلامت بخش: احساس پس کشیدن از موقعیتی متروک و منزوی و رو آوردن به بستر اصلی جریان موسیقی.» را یک و رایلی هر دو گروه های همنوازی در اختیار داشتند که در تالارهای موسیقی و باشگاه های راک آثارشان را اجرا می کردند.
در ۱۹۷۶ با اجرای موفق اثری از را یک به نام موسیقی برای ۱۸ نوازنده در تاون هال نیویورک و ایرای اینشتاین در سا حال ساخت گلس در نیویورک (با همکاری رابرت ویلسن ، نمایشنامه نویس و کارگردان) که تا آخرین بلیت اجرایش در اپرای متروپولیتن به فروش رسید، نقطه عطفی مهم در پذیرش همگانی موسیقی مینیمالیستی پدید آمد. پس از سال های نخست دهه ۱۹۷۰، هارمونی، رنگ میزی و بافت موسیقی مینیمالیستی غنایی فزاینده یافت که نمونه ای از آن را در اپرای نیکسون در چین – ساخته ادمز خواهیم دید.
دیدگاهی ثبت نشده است